هیچ کاری فقط گف بزرگ شدی همین
مامانم قربون صدقم رفت گفت دردت بجونم کی انقدر بزرگ شدی ولی من اصلا حس خوبی نگرفتم خیلی خجالت اور بود و هست واسم
شب قبلش خونه عمم بودم ک ی پسر عمه بزرگتر از خودمم مجرد داشتم صبح اومدم خونه دیدم شلوارم خونی شده ب مامانم گفتم مثه سگ کتکم زد گفت پسر عمت باهات چیکار کرده😑😑😑
رسممونه دستم رو داخل ارد گذاشت و سوره ماعون خوند برام
من خیلی بچه بودم مامانم فقط برام توضیح داد که چجوریه
ولی الان تو نسل جدیدمون یک جشن مادر دختری حتما میگیریم برای دخترمونو کادو بهش میدیم
مادر و دختر که جزو پایه ثابتن ولی خب اگه با خاله و عمه و مامان بزرگا هم راحت باشن یک دورهمی کوچولو میگیریم که حس خوبی بگیره
من اولین بار سر امتحان نوبت اول شدم
چند روز قایم کردم با پارچه کارمو راه مینداختم
دیگه مامان متوجه شد و برام پد خرید
بعدشم غذاهای مقوی داد
من اولین بار ک ب مامانم گفتم برام رختخواب تو اتاق پهن کرد گفت بار اولته باید استراحت کنی
منم ضعیف و ریز بودم از حال میرفتم بدنم یخ میشد میرفتم زیر سرم
ولی انصافا تو عادت ماهانگی خیلی بهم میرسید تقویتم میکرد
بار اول هم کانل و واضح برام توضیح داد چه کاری انجام بدم .چ کارهایی انجام ندم
منم خاطره خوبی ندارم دوست ندارم بنویسم
ولی واسه دخترم جبران میکنم
و سفارش میکنم اونم اگ دختر دار شد خوب رفتار کنه
مامانم وقتی فهمید کلی از تجربیاتش گف و اینکه تا مدل استفده از پت و اینکه همش میپرسید حالت خوبه😂
من دو ماه خودمو با دستمال کاغذی و اون پارچه زخم ها گذروندم بعد دیدم هیچی نمونده مامانم از حالتم فهمید دعوام کرد چرا نگفتم بهش
یادش بخیر
الان من هر لحظه استرس پریودی دخترمو دارم بلوغ زودرس داره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز