کیا باهیچکس رفت و امد ندارن

با هیچ کسسسس

فقط پدر شوهرم

مادرم من میرم اونا چند ماهی یه بار میان برادرشوهرمم کلا شاید دو ماهی یه باریم بیایم

عادت کردن به این روال

فعلا ک سرگزم زندگی و بچه هامم راستش انقد دنیا خراب سده دیگه نمیشه با همه کس رفت و آمد کرد

نه واقعا دوست لازمه

منم شرایطم مث شماست بسیار ناراضی ام دلم معاشرت میخواد😔😔

ما با هیچکس رف وامد نداریم ...اتفاقی پسر خواهرم وخواهرم میان ....کاری اینا پیش بیاد ...عیدنوروز فقط برادرام وپدرومادرم وخواهرم بچه هاشون میان یه وعده ناهار یا شام ...تمام 

من کلا خوشم نمیاد از رفت و آمد مادرم اینا خیلی دورن اصلا نمیان خودم سالی دوبار میرم یه تک و توکی هستن چند ماه یکبار اگه بیان یه مشت آدمای که دایم بدی رسوندن فامیلای شوهر برادر و اینا خیلی بدم میان ولی مجبورم 

والا اگه رف وامد داشتیم یه قرونم نمیتونستیم پس انداز کنیم ....الان دیگه تو مناسبتا رف وامد هس خیلیا

منم فقط هفته ای یکبار خونه مامانم میرم 

مادر شوهرم وسواس شدید داره هیچکس خونش نمیره، تا چند  سال پیش هر هفته میومد خونه ی من دو روز میموند 

اونم دیگه کم کم جمعش کردم اعصابم نمیکشه همش تو جریان اتفاقات زندگیم بودن دوست نداشتم 

با خواهر شوهر و برادر شوهر من سالی یکبار 

احساس خیلی خوبی دارم تازه به آرامش رسیدم واقعا

ما هر هفته یا یه هفته درمیون مهمون بازی داریم

خانواده هامون نزدیک نیستن. بیشتر با دوستا

یه وقتایی هم با فامیلهایی که شهرای دور و برن

رفت آمد خوبه به شرطی که جنگ اعصاب نباشه،من تو شهری که هستم با هیچکس رفت آمد ندارم،ن برادر شوهر ن برادر نه هیچکس فقط با خواهرم،ولی پسرام دوست دارن برن خونه دایی هاشون ولی دوست ندارم برم حوصله سونو ندارم چون دو رو هستند و این منو آزار میده

به نظرم درست نیست در این حد تو لاک خودت رفتن. اون بچه ها هم گناه دارن. 

برا ارشد خوندن هم بهونه ی خوبی نیست. ربطی نداره کلا. الان اون قد صندلیای دانشگاهها خالیه شما ورقو سفید هم بدی قبولی

با هیچکس رفت و امد نداریم 

شهر غریبم 

دوستی هم ندارم 

خانواده شوهرم و خانواده خودمم سه ماه یبار میریم مییبنم

من و همسرم

فقط هفته ای یه بار با پسرم میریم خونه ی مادرم

گاهی خونه ی دوسته 13ساله م وگاهی اون میاد

به همسرم میگن بریم خونه ی بابات اینا میگه اونا سمی هستن ده ده دقیقه بیشتر تحمل دیدنشون ندارم چون خیلی آسیب زدن

از زنداداشاش هم خوشش نمیاد

من یکساله ازدواج کردم 

با خواهر شوهرام که اصلا ارتباط ندارم، فقط پاگشایی رفتم خونشون 

مادر شوهرمم شاید هفته ای یکبار 

اما خونه پدر خودم هر روز 

خونه برادرامم هر وقت دعوتم کنن

نمی‌دونم شرایط زندگی شما چطوره، اما من ترجیح میدم جایی که اذیتم نرم 

مثلا خواهر شوهرام اصلا احترام نمیزارن، مارو پاگشا کردن ، به یک هفته نشد ، شوهرم گفت یه دعوتی بده خواهرامو دعوت کن عید شده می‌خوام دعوتی بدم و .... 

اما الان که چندین ماه گذشته اصلا نمیگه بیا بریم سرزدنی، اونا هم نمیان خدارو شکر 

رخصت سیر جهان می خواستم از عقل گفت

اهل عزلت را سفر از یاد مردم رفتن است!