همیشههههه مامانمم ناله کرده که پول نداریم
بخدا بچع بودم بستنی نمیخریدم میگفتم پول نداریم
هر عروسی و مهمونی شددد یک هفته قبلش اشک ریختیم که پول نیست
بعد دیدم مهمون میاد مامامم سفره میچینه از این سر تا اون سرررر در حالی کع به ما میگه گوشت نداریم
الان بیخیال شدممم
چیزی هوس میونم راحتتت میگممم
کرمی چیزی لازمم باشه سریع میگم
نمیدونم کارم درسته یا نه
در آمدمونم کمه ۱۵ تومته کلا
چندسالته؟
ولی خب زیاده روی نکن
چندسالته
خودت نمیتونی شاغل شی
بابا بزرگم فوت کرده بود من ۱۳ سالم بود مسئول خرما پخش کردن بودم بعد زن های روستایی ک میخواستن برن خونشون یه مشمبا درمیارن خرما بریزن توش ببرن خونشون ک من نمیذاشتم میگفتم یدونه بردار
چون میدونستم تموم شه پول نداریم بخریم
وا خب مامانت آبروداری میکنه براتوهم خوبه
تا جمله اخرش باهات هم نظر بودم تا رسید به جمله اخرت
والاع ۱۵ کمه به خدا
درامدتون اگه واقعا راست گفتن۱۵تومنه کمه رعایت کن
بهش بگو آدم هرچی بیشتر ناله کنه خدا بیشتر اونو از زندگی عقب میندازه، میانه روی تو همه چی جوابه
ماهم درامدمون همینقده
خودم رفتم سرکار موقتی
خیلی خوب بود
دوماه رفتم تونستم نیازای شخصی خودمو برطرف کنم
