دیشب خواب خیلی عجیبی دیدم که باعث شد از صبح تا الان فکرمو مشغول کنه
خواب دیدم یک مردی که غریبه بود بهم گفت میخوام یکی از رازهای این دنیا رو بهت بگم که هیچکدوم ازین انسانها یک لحظه هم بهش فکر نکرده میخوای بشنوی؟
گفتم اره .بعد بهم گفت قبلش ازت یک سوال میپرسم ودرست فکر کن بعد جوابمو بده
پرسید بنظرت تمام زندگی شخصی ما ادما پیش خودمون محفوظه وکسی در اون دخالتی نداره؟
من فوری جواب دادم خب تاجایی اره کسی از زندگیمون خبر نداره اما بعضی زمان ها بعضی ادما دخالت میکنن
لبخند زد وبهم گفت اگه بهت بگم هیچکدوم از شما ادما زندگی شخصی ومسائل شخصی ندارین چیمیگی؟اگه بگم هستن کسایی که از همه چیزتون خبر دارن چیمیگی؟
گفتم منظورشما چیه؟
(گفت یکی از راز هایی که اون گروه نمیخوان مردم بدونن این هست که این آینه هایی که دستتون میگیرین واون رو منحیث شی میبینید که میتونید خودتونو توش تماشا کنید در واقع یک دوربینی داره که شمارو اونا تحت نظر دارن و حتی میدونن شما درصورتتون و بدنتون چند تا خال دارید!
گفت شما مردم خیلی ساده هستیدواز هیچی اطلاع ندارید وفقط وسیله زمین بازی اونا هستید)
گفتم منظورتون ازون گروه چه کسایی هست وچرا جوری رفتار میکنی ومیگی شما مردم که انگار خودت جز ما نیستی؟
تا اینو پرسیدم از خواب بیدار شدم