از وقتییی یادمهه حدود ۵ سالگی به بعد غصه همه مشکلات و خوردم
دائم از بچگی حساب کتاب میکردم چون جلوم از مشکل مالی میگفتن
یه بستنی اگه هوس میکردم نمیگفتم
از طرفی بابام خوب نبود مامانم شب تا صبح از بدهکاریاش و اعتیادش بهم میگفت
الان که ۲۳ سالمه دیگ خستم
تا میگن وایی مشکل مالی دیگه نمیکشم جیغ میزنم
خیلی خستم
تروخدااااا همه مشکلاتتون و به بچه ها نگید اونا عضه میخورن
وای دقیقا درسته
لطفا مشکلات رو ب بچه ها نگید...بزار فک کنن همه چی خوبه حتی اگه پول ندارین چیزی بخرین براش نگین پول نداریم ی بهونه دیگ بیارین
لطفا لطفا لطفا
دقیقاااا👏
با گفتن این مشکلات
یا مثلا با درد دل کردن با بچه به بهانه نبود همدم و دوست
به روح اون بچه تعرض میکنن🥲
حق حق
یه بار بحث دعوا جلوی بچه ها بود
بابام گفت : اتفاقا باید جلوی بچه دعوا و بحث کرد که با دعوا آشنا بشه ،فردا میخواد بره توی جامعه😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
حالا براشما یجور برامن یجور
مادرمن از ازدواج سابقش که چقد شوهرش مثلا بدبود چقد کتکش میزد خواهرشوهرش ومادرشوهرش وکوفتوزهرمارای گذشتش میگفت بهم
بعد من همش چند سالم بود کلاس اول!!
خداشاده دلم بغض میکردم اندازه چی بگم!حس انفجاربهم دست میداد
یکی نبود بش بگه زن حسابی اونا ک داری میگی گذشته نیازی نیس هم خودتو هم بچتو زجربدی ک
بخدا قسم قشنگ یادنه از مدرسه میومدم حالش خوب بودا منومیدید شروع میکرد به تعریف کردن چرتوپرتا
انقداینکارارو کرد الان حوصله شنیدن صداشم ندارم
