آقا مدیریت کردیم این موضوعات اخیر رو در حد جهانی
صبح همسرم گفت خودم میرسونمت میخوام بیام کار دارم میخواست مدرکش از موقت تبدیل کنه بعد سربازی رفتیم کلاس ساعت ۱۰ بود با من تا ساختمان کلاس ها اومد دیگه خودش رفت ساختمون اداری دنبال کاراش بعدش من رفتم سر کلاس یه سلام کلی کردم اکسم هم فقط یه سلام خشک خالی کردیم با فاصله ازش نشستم بعد کلاس هم زنگ زدم همسرم گفت بیا امور فارغ التحصیلان رفتم اونجا دیگه کارهاش که انجام میداد منم معرفی کرد گفت همسرمه اشکالی نداره پیگیر کارهای اداری من باشه اونا هم گفتند اوکی بعدش رفتیم کافی شاپ دانشگاه با هم نشستیم چیزی سفارش دادیم یکم قدم زدیم حالا اومدم کلاس ساعت ۱۲:۳۰ تا ۲ هست میگه همینجا تو دانشگاه هستم کلاس تموم شد دیگه بریم چلوکبابی کباب بخوریم 😁