مم تو ی رنج سنی بودم ک خواستگار زیاد داشتم رو همشون ی عیبی میزاشتم مثلا میگفتم اره طرف موهاش فشن ه . یا میگفتم اره مادرش خیلی حرف میزنه . دوروز دیگه تو زندگیم دخالت میکنه ...
تا گذشت خونواده دوستم برا برادرش واس گفتن .
اونموقع شاخکام تیز شد. ناشناس رفتم مغازه ش اسم مغازه ش دخترونه بود گفتم ن لابد اسم دوس دخترش ه. یا شماره موبایلشو زدم و تلگرامشو چک کردم داداشم گف اره بدرد نمیخوره بیخیال
منم که دست ب رد دادنم ملس بود گفتم ن قصد ازدواج ندارم