مم تو ی رنج سنی بودم ک خواستگار زیاد داشتم رو همشون ی عیبی میزاشتم مثلا میگفتم اره طرف موهاش فشن ه . یا میگفتم اره مادرش خیلی حرف میزنه . دوروز دیگه تو زندگیم دخالت میکنه ...
تا گذشت خونواده دوستم برا برادرش واس گفتن .
اونموقع شاخکام تیز شد. ناشناس رفتم مغازه ش اسم مغازه ش دخترونه بود گفتم ن لابد اسم دوس دخترش ه. یا شماره موبایلشو زدم و تلگرامشو چک کردم داداشم گف اره بدرد نمیخوره بیخیال
منم که دست ب رد دادنم ملس بود گفتم ن قصد ازدواج ندارم
خوب
خب جالب شد بقیه اش
لایک کن بعد بیام بخونم
اسی ما مجردا رو دور ننداز🤣الافمون نکن
مجردام آدمن
مجردام دل دارن
لایک کنین بیام بخونم 🤨
کامل گفتی لایک کن
ازون موقع حدود ۶ سال گذشته . من ۳ سال ازدواج کردم با مردی ک فکر میکردم همه چی تموم ه اما نه اونا همش ظاهر قضیه بود با مردی ازدواج کردم ک ۸ گرو ۹ شه .
الان شوهرم زنگ زد بهم گفت آره رفتم شهرتون ی نفر از پشت زده بهم . ی شاسی بلند مشکی فامیلش اینه و رستوران داره !!
شناختم
شوهرم گفت میشناسی گفتم آره برادر دوستمه
یهو ب خودم اومدم دیدم ای دل غافل با کسی ازدواج کردم ک دقیقا همون ایرادات داره
ینی گوشی موبایلش رمز داره . بددهن ه . همیشه از بی پولی دم میزنه . دست ب زن داره و ... دهن بین و بدردنخوره !!
اونجا بود ک با خودم گفتم گریه تو ماشین شاسی بلند خیلی بهتر از گریه و عذاب روحی روانی تو ی پراید داغون بود !!.
الان ایشونم ازدواج کرده منم ازدواج کردم .
خواستم بگم تو خواسته هاتون یذره منطقی و با دید باز نگاه کنید .
