سلام خواهر من3ساله جدا شده بچه ش اوایل می اومد خونمون ولی بخاطر اینکه 1روز نتونست بگیرش شوهرش کلی فحش ب ما و پدرم داد دیگ پدرم گفت نیاد بخاطر اینکه کلی فحش بهمون داده ب پدرم گفت میری ک و ن میدی شهرستان ولی خواهرم اصن براش مهم نیست خرابکاری های شوهرشو قایم میکرد ب ما نمیگفت ک اخرم کارشون ب جدایی کشید ولی همیشه مکیگپ ایشالا مامان بابا زمین گیر بشن ازشون بدم میاد
مادرم و پدرم تصادف کردن سمت بروجرد مجبور شدیم بریم شهرستان ازشون نگهداری کنیم ما رفیتم این الکی گفت مرخصی بهم نمیدن ک بیام اگرم مرخصی بدن عمرا بیام
بسیار شلخته و کثیفه همیشه کشوهاش کثیفه مادرم بهش میگ وقتی تو ب من میگی ایشالا بمیری ازتون بدم میاد
ما هم از دستت ناراحتیم چهارتا حرف میزنیم بهت
از ایناس ک عکس لختی باشگاه استوری میکنه ولی خواهر برادرام و فامیل هایدن
ژل میزنه لباس کوتاه میپوشه اینا بهش میگن مراعات کن
الان ب من پیام داده من یا ی روز بی خبر میرم یا خودمو میکشم
پدرم قبلا بهش گفت بیا طبقه بالا خودمون با پسرت ززندگی کن گفت نه من میخام برم حومه تهران