چن شب پیش رفتم اولش ک رفتیم داخل مادرشوهرم با خواهرش تلفنی صحبت میکرد بهش گفت این خورده گر ها اومدن به لحجه خودش منظور همون مفت خوره😑😑
بعد رفتیم چایی اوردم خودش خورشت و گذاشت منم برنج و. بعد ک غذا خوردیم.. تنهایی ظرف ها رو شستم.
خواهر شوهرم ک اصلا برا غذا نیومد. اون یکی خواهر شوهرم حاملس و استراحت داره. .... خلاصه خسته شدم
اخرش بچم خیلی خیلی شوخه و خودم قبول دارم میخاست بگه به بچم ریدم دهنت اشتباهی اسم منو گفت خیلی ناراحت شدم اما هیچی نگفتم.. خودشم گفت اشتباهی اسمتو گفتم و خندیدن....
بنظرت چ رفتاری داشته باشم باهاشون
چقدر کمک دارین تو کارها؟
نگین نرو ک اگه من نرم خونشون شوهرمم خونه مامانم نمیاد رو خونه باباش حساسه...
چجوری بهش بگم اینهارو هر چی بگمم باز مطمئنم میگه شوخی بودهه