اقا چرا ماهایی که تهران ازدواج میکنیم خونمون میشه پانسیون
خرید میرن میان اینجا دکتر میرن میان اینجا اونم طبق برنامه ریزی خودشون
بابا اخه ببینید تو اون تاریخ صاحب خونه برنامه نداره اصلا پول داره خرید کنه
من شوهرم دو هفتست کارش سنگینه دیر میاد و زودم میره بعد اخر هفته باید استراحتشو بکنه اخه چرا ماها انقدر باید سرویس بدیم
از همه بدتر چی بپزی کسیم که کمک نمیکنه تازع میخوان برن بیرون بگی نمیایم بر میخوره بهشون خوب لامصب کی بپزه تو بخوری
دقیقا
میان ی هفته می مونن
توقع دارن همه جا هم ببریشون
غریبه هم نیستن ها
خواهر های خودم
خواهر شوهرم
مادر شوهرم
ولی مهمون بیشتر از دو روز درست نیس
حتی راه دور
حتی خونه خواهر
خونه خودتونه یا مستاجرین
اگه مادر پدری یا مادرشوهره خب نمیتونی چیزی بگی!
اما اگه نه غیر اینه چند بار که خواستن بیان جوابشون کن
بگو نیستم خونه ؛ بیرونم ؛ یا جواب نده
دایی من عمریه تهرانه مامان من تازه امسال یک شب رفت خونشون. فقط وعده شام و خواب و صبحانه
اونا هم هر وقت میان مشهد میرن هتل با اینکه ما خیلی هستیم هر شب خونه یکیمونم بیاد سخت نمیگذره بهمون...
رختخواب انداختن و پهن کردن
صبحونه و ناهار و شام
بیرون بردن
اصلا مهمون شب خواب فاجعه هس
والله ما ک شمالم هستیم اوضاع همینه حالا اینجا بهونه گردش و تفریحه و خرید ه ،بار میکنن میان فامیل شوهر اگرم بگی نیا شوهره رو مخه تا بیان اومدنم معلومه دیگه هزار حرف و حدیث و بدبختی جاری خانم هوس شمال کرده بود من بنده خدا خواهرم بیمارستان بود سه روز اونجا بودم اومدم خونه شوهرم میگه دارن تشریف میارن میگم مرد اخه تو حال و روز منو نمبینی الان وقتش نیس بگو ی وقت دیگه تشریف بیارن دیگه واویلا🤣🤣🤣!!!
ربطی به تهران نداره من فاصله ام با خانواده شوهر یک ساعت ولی شده ۱۸ روز اومدن خونم موندن
