مهمون چند روزه

یه هفته

نهایتا یه هفته

غذا زیاد بلدم تکراری نمیشه مشکل خودمم که بعد دو روز دیگه نمیتونم خیلی مجلسی طور بگردم میشم سمندون😐

آبگوشت گذاشتیم مرغ و برنج فلافل پلوتن 

قیمه آش کوکو جوجه 

رفتن ديگه

سه ماه ونیم 

دیگه هرچی برا خودمون میپختم همونو یکم بیشتر میذاشتم

مهمان یه روز  نهایت سه روز مهمان حساب میشه، بعدش دیگه از نظر من مهمان نیست وهمینکه تو خونم دارم تحملش میکنم لطف بزرگیه  

ضمن اینکه تو شرایط مالی خیلی بدی بودیم و نمیتونستم سفره رنگین بچینم 

مهمونی که برای یه شب یا یه ناهار میمونه 

فرق داره به بهترین شیوه پذیرایی می‌کنی و میگی که یه شبه بلاخره می‌ره 

ولی کسی که میمونه دیگه حس کن عضو خانواد‌س هر چی خوردید و درست کردید همون جلو اونم بذار هر روز که برنج ومرغ و غذای شاهانه نمیشه ی روز در میون یه چیز برنجی درست کن وعده های دیگه هر چی بود اوکیه

تا دوماه سه ماه مادرشوهر پدرشوهرم بودن تازه الآن مادرشوهرم اینجاست ،چرا خب غذا که تکراری میشه اما من دیگه هرچی خودمون بخوریم میارم بعد چند روز انگار نه انگار مهمون دارم وگرنه تا الآن فقط استخونام مونده بود🤐

15 روز مادرشوهرم و خاله شوهرم. 

خودشون از فریزر  وسیله برمی‌داشتن میپختن. 

پنج روز 

چرا خسته میشم بخصوص وقتی غریبه باشن و هیچ خاطره مشترکی باهم نداشته باشیم در موردش صحبت کنیم😕

مادر شوهرم مریض بود با پدر شوهرم چهار پنج روز خونمون موندن دستش شکسته بود. دوست داشتم

من خیلی دوست دارم مهمون خونمون بمونه ولی خب هیچ وقت پیش نیومده

نهایتا در حد یه شب موندن

من الآن دیشب ماکارونی داشتیم برای ناهار از همون مونده تخم مرغ هم کنارش درست میکنم شب دوباره قیمه میذارم

وای من بدم میاد یکی توی آشپزخونم وول بخوره حتی ظرفارو هم خودم تکی میشورم اینجوری راحت ترم

خواهر شوهرم هر‌وقت خونه مادر شوهرم میریم اونم اونجا باشه میگه مارم برگشتنی ببرید خونتون خودشو بچش میان میمونن چند روز‌ماهم با مهربونی میگیم بابا جان ما فردا خونه کسی نهار دعوتیم بعد سرکار باید بریم میگه عیب ندارن ما میریم گردش تا شما بیایید چندبار خونه مامانم دعوت بودم کنسل کردم بخاطر اینه شب قبلش خونه مادرشوهر بودم اینا بقچه جم کردن بیان خونه ما یا سرکار نرفتم چون اینا خونم بودن بعد روانی همش با حرص حرف میزنه تیکه میندازه عقل نداره کمبود داره حالم بد میشه تا چند روز

۳ روز خونم میخوره میخوابه زیرشو جم نمیکنه

مسواکشم نمیاره باید بخرم براش شلوار نمیاره  میدونه میخواد بیاد ولی برا خودش لباس نمیاره فقط برای بچش

حتی شلوار منو میپوشه بعد اخرشم میگه چقد غذاهات چربن برام نزاری من نمیبرم با خودم

یه شام و صبحانه مهمون داشتم