2777
2789

دو ماه زایمان کردم 

دیروز ناهار رفتیم خونه شون ساعت 12ساعت یک و نیم ناهار آوردن، املت وقتی ما رفتیم پدر شوهرم م مرغ خریده بود و خواهر شوهرام داشتن تمیز میکردن 


مادر شوهرم م داشت گوجه خورد میکرد


و گفت ناهار املت میزارم شام مرغ و برنج (قبلا میرفتیم شامم میموندیم ولی چون دیدن بچم دیر و بزور شوهرم اومدن تصمیم گرفتم دیگه یک وعده بمونم فقط) 


و بعد ناهار اومدیم

زیادم اصرار نکردن بمونین



خداوکیلی خودتونو جای من بزارین و حستونو بگین و اینکه باز هفته بعد میرین؟ 

دو تا دختر گل دارم ترانه، بهاره,, بچه سومم تو راه ب امید خدا 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بدون‌ خبر رفتین؟

کاربر khestara70 که رمزشو فراموش کرده🥴---دوستان پروفایلم به هیچ فرقه ای ربط نداره این یک سحابیه،سحابیه چشم خدا یا مارپیچ، که از گاز و گردو غبار تشکیل شده سحابی ها گورستان و زایشگاه ستاره ها هستن همینطور از قشنگیای افرینش🙂البته تو این عکس زیادی اب و تابش دادن عکس واقعیشو میتونین سرچ کنین😍

منم ۱۱ساله همین شرایط و دارم فک کن شب جمعه خواهر شوهر منم خونه مامانش بود بعد مادر شوهرم جمعه زنگ زده شوهرم میگه غذا از دیشب مونده بیایید ببرید

ماهم نرفتیم

برام مهم نیست خودمو اذیت نمیکنم اینجوری پیر میشم

دعام کنین خدا به دعای شما گوش میده

من عاشق املت ام پس میرم باز 

چه ارزشی داره غذا چی گذاشته 

تو هم ساده بگیر براشون 

من خیلی خوشبختم از وقتی که یاد گرفتم هر چیزی در درونم هست را نشان دهم. من تمام احساساتم را دوست دارم و اطرافیانم را نسبت به آنهاآگاه میکنم.احساسات عزیزم بازی قایم باشک ما تمام شد.ترس عزیزم مرسی که مرا یاری میکنی خشم مهربانم مرسی که هستی ناراحتی عزیزم چه خوب که هستی دل شکستگی باشکوهم چه خوب که منفی های زندگیم را بهم نشان میدهی. شادی ' خوشحالی `دل خوشی `نفرت `و........
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز