دیشب پسرداییم بهم گفت می‌دونی من تا الان چندین خواستگاری تو فامیل رفتم، عاشق شدم، پیگیر بودم
در حالی که نه خودم میدونم نه خانواده ام که کی این اتفاق افتاده..
«پسرداییم آدم خوشتیپ و خوشگل، خوش اخلاق، کاری، با شخصیت و با خانواده، آرومی هستش که ازدواجی نیست ازدواج نمیکنه بعد خیلی از فامیل برای اینکه به دروغ میگن اومدن خواستگاری دخترم یا خاطرخواه فلان دخترم بوده و ما جواب منفی دادیم»
خیلی گناه داره واقعا آش نخورده و دهن سوخته
دلیل جذابیت و خوب بودنش همین مهربانی، با گذشت بودن، آروم بودنشه وگرنه خیلیا رو میشناسم سر چنین دروغ های خون به پا کردن
خب
وا خب بگن تهمت چیه
دعوا راه انداختنم نداره باید خوشش بیاد که همه افتخارشونه بگن این اومده خاستگاری دختره ما
یعنی به اندازه کافی خوبه
بعدم خوب بودن این همههههه تعریف که کردی ازشو نداره واقعا فکر کنم توعم ازش بدت نمیاد ۵و۶ خط فقط ازش تعریف کردی
نه عزیزم پسرداییم سر خونه زندگی خودش بوده هیچ ارتباطی و رابطه با هیچکس از فامیل نداشته خواستگاری هیچکس نرفته خاطرخواه هیچکس نبوده ولی به دروغ اون فامیل گفتن خاطرخواه فلان دخترم بوده.. اومده خواستگاری فلان دختره.. صدبار اومدن و رفتن ما جواب منفی دادیم.
میگم پسرداییم چقدر آروم با صبر و حوصله با گذشت و مهربونه که چنین دروغ و تهمت های می‌شنوه آرومه خیلیا سر چنین چیزهایی خون به پا می‌کنن
اولا من داداش کوچیکترمه از بچگی خودم بزرگش کردم شب و روز خونه ما بوده بچه بوده تر و خشکش کردم..از صفر تا صدش خبر دارم کوچکترین کاری کنه به خودم میگه
بعدش چرا اتفاقا خیلی بده فردا میره خواستگاری زنش و خانواده زنش این حرف‌ها رو میشنون..یا چهارتا غریبه میشنونن دیدگاهشان نسبت بهش عوض میشه
کوچکترین خواستگاری بره هیچکس خبر دار نشه من میشم..
تنها کسی هم می‌دونه پسرداییم عاشق یکی بود و اون دختر ازدواج کرد ( حتی پسرداییم هیچ وقت به طرف ابزار علاقه نکرد و چیزی نگفت فقط تو دل خودش موند) بعد اون سمت هیچ دختری نرفته نه دوست دختر نه ازدواج فقط منم و خواهرش..
بعدش همین دخترها که فامیل میگن اومده خواستگاری جواب منفی دادیم باور کن چیزهای من میدونم حتی بعضی هاشون با اینکه شوهر دارن پسرداییم بره سمتشان بخاطرش از شوهرشان طلاق میگیرن بعد جواب منفی بدن
