2777
2789
عنوان

خانوما تورو خدا بیاین با شوهرم دعوام شد زنگ زدم پدر شوهرم اومد

| مشاهده متن کامل بحث + 5429 بازدید | 123 پست

پس بیسوادم هست علاوه بر بیشعوری

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی   تا شب نرود صبح پدیدار نباشد  سعدی                                                  بله جناب سعدی اما رنج پایانی ندارد همچون نفس با من آمیخته است و با هر دم و بازدمی خود را به من نشان می دهد.....!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



کاغذ رو باز کردم دیدم دعاست 

با چندتا شکل و علامت و... 

زنگ زدم به شوهرم گفتم این چیه پشت ساعت 

گفت دعاست از همون پیرزنه گرفتم 

گفتم چرا به من نگفتی 

گفت یادم رفته 

گفتم از کجا رفتی گرفتی دعارو 

گفت زنگ زدم بهش پسرش جواب داده 

آخه پیرزنه پسرش جواب داد گفت اینو بنویس 

گفتم دروغ نگو این شکلارو چطوری از پشت تلفن به تو توضیح داده و تونستی بکشی این دعا حضوری گرفته شده 

گیییر دادم گفتم باااااید شماره پیرزنه رو بدی 

شمارشو داد همون لحظه زنگ زدم 

یه زن جوون هم سن و سال خودم جواب داد الکی 

بهش گفتم دعا میخوام ازتون بگیرم گفت اول باید واست درکتاب باز کنم ببینم چه دعایی لازمه 

گفتم شوهرم زنگ زده اقاپسرتون جواب داده گفته مامانم دیگه کار نمیکنه دعا نمی نویسه 

خندید گفت نه خانوم شوهرت پیچوندت من اصلا پسر ندارم فقط یه دختر دارم 

منم قطع کردم 

کاغذ رو باز کردم دیدم دعاست با چندتا شکل و علامت و... زنگ زدم به شوهرم گفتم این چیه پشت ساعت گفت دعا ...

مرد آنقدر خرافاتی ندیدم

اشتباه زنگ زدی پدرشونرت من که هر وقت بدتریناشو بهشون گفتم یبار بهش چیزی نگفتن ولی اون تا می‌گفت زنم فلان گفت کلی حرف بارم میکردن

  

داشتم می مردم از تپش قلب 

زنگ زدم پدر شوهرم اومد 

گفتم این مدد چند بار به من دروغ گفته دستشو رو کردم ولی پیش شما و خانوادم هیییچی نگفتم 

اون وقت شوهرم زنگ زده میگه من دروغ نگفتم من اصلا خودم تلفنی صحبت نکردم همکارم زنگ زده بوده واسمون دعا گرفته من اسم تو و مامانتو دادم زنگ زده به این خانومه که آشناشون هست واسمون دعای مهر و محبت گرفته 

من که باورم نشد 

به پدر شوهرمم گفتم میرم این زندگی که توش دروغ باشه به درد من نمیخوره 

گیییر دادم گفتم باااااید شماره پیرزنه رو بدی شمارشو داد همون لحظه زنگ زدم یه زن جوون هم سن و سال خود ...

عکس از دعا بگیر برا یه دعا نویس که سرش درمیره بفرس شاید شوهرت احتمالا تو نوشته یا محبته یا چمیدونم چیزی

تورو خدا همشو بخونید 

من از قبل تایپ نکردم 

الان توی چندتا پست گفتم چیشده 

خواهشا بخونید 

کارم درست بود به پدر شوهرم گفتم؟؟؟ 

اونم کلی اصرااار کرد گفت نرو 

به بابات اینام چیزی نگو من آدمش میکنم 

گفت سیگارو چکار کرد گذاشت کنار؟ گفتم نه اونم زیاااد میکشه دیگه منو از رو برده از بس گفتم بذار کنار و نذاشت 

همین الان پدر شوهرم رفت 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز