من یک شهر دیگه ام اون یه شهر دیگه کلا دوساعت فاصله داریم باهم ، خونه ای هم که الان هستم خونه باغ بزرگه که یک ساختمون ما هستیم اونور باغ مادرشوهرم اینا ، دیروز دوتا جاریم اومده بودن خونه مادرشوهرم یکیش شوهرش فوت شده با بچه ها و داماد ونوه اش کلا ۵ نفر ند این جاری دومه فقط خودش و شوهرش بودن ۲ نفر، پدرشوهر مادرشوهرم هم دونفر، تا اینجا همه رو هم ۹ نفر بودن بعد اخلاق خانواده شوهرم اینکه بدون دعوت خونه ما نمیان واگر جمعه تعطیلی چیزی بیان مادرشوهرم میگه ماهم کلا اونروز بریم اونور ، دیروز این جاری دومیه با شوهرش وقتی میومدن به تعداد خودشون رفته بودن ۹ تا بلال پوسیده ، خشک خریده بودن تو باغ آتیش به پرکرده بودن به تعداد من و شوهر وبچه نگرفته بودن ، خلاصه منم که چند روز قبل بلال گرفته بودم خودمون بخوریم رفتم بلال هامون را آوردم و الحق چه بلالهایی ، شیر، درشت و عالی خلاصه آماده کردیم رفتیم سر آتیش که درستشون کنیم و خیلی دلم خنک شد جاریم با نگرفتن بلال خاستن ما را بسوزونن ما اونا را سوزوندم جوریه هی می‌پرسید کجا گرفتی ؟ شوکه شده بودن با برادرشوهر، و کلا تایپیک خای قبلیم گفتم چقدر این جاریم احمق هست بله برون دخترش همه فامیل را گفت ما رانه، بعد عروسی دخترش ، مراسم گرفتم پا گشا کنم دخترش را نیومدن و این رفتارهای بیخودی که واسه ۴ تا دونه بلال گشنه بازی درمیاره،حالا منم تولد دارم بیان بخونید بگید چه کار کنم مشکل شوهرمه
ببین تو‌مثل اون نباش همین
عزت نفس خودتو‌حفظ کن
بی محلی
من قبلا خیلی حرص می خوردم الان مثل خودشون شدم
چه مشکلی
من باشم اتفاقا پیش شوهرم تلفن میزنم دعوت می کنم تولد
تو رو بله برون دعوت نکردن بعد تو میخواستی دخترش و پاگشا کنی و باز اونا نیومدن چرا انقدر خودتو سبک کردی خدایی فازت چیه
بهنرین رتهش اینه اصلا نشون ندی حرص خوردی
تو رو جایی دعوت نکردن بعد هنوز در ارتباطی با اینا
سربلالم پز میدید😂😂😂
حالا میخوام جمعه دیگه تولد پسرم را بگیرم همیشه هم این جاری دومه با شوهر و دختر ودامادشونم میگم بیان مهمونی ولی حالا دل چرکین هستم ک میخام این دفعه فامیلای دیگه زا دعوت کنم با خانواده شوهرم که همه فامیل با هم اینا را نگم بیان تا به گوشش برسه یکم به خودشون بیان ، ببینن جواب بدی همیشه خوبی نیست ، اما شوهرم با اینکه تمام حق را به من میده میگه بین من و برادرم رابهم میزنی اونام باید بیان ت لد، حالا بگید چه کنم شوهر را چطور راضی کنم ، که اونا نیان چون اصلا هم دوس ندارم باشن ، کادو هم که اصلا چیز درس درمون نمی یارن ، فقط باعث عذابه وجودشون ،
همش تقصیر شوهرم اول که بله برون دعوت نکردن ما گفتیم عقد ویروسی هم نمیریم بعد برادرشوهر واریم زنگ زدن کلی معذرت خواهی کردن و مادرشوهرم شوهرم را راضی کرد، بعد دختر خواهرشوهرم هم عروس شد منم دوتاشون را پا گشا کردم که این جاری نیومد
خیلی خشک یه زنگ چندثانیه ای بزن و بایه لحنی دعوتشون کن،که از دعوت نکردن بدترباسه
