شوهرم رفتارش با خانواده من درست نیس
با خود من درست نیس
راضی نشد مادرم یه سفر همراهمون بیاد
واسش بود و نبود خانواده من فرقی نداره
و برعکس مادرم و پدرم خیلی لطف ها کردن بهمون این نمک نشناس نمیبینه
و نمیزاره هیچ لطفی کنم بهشون
چندماه پیش گفتم مادرم خونه تکونی داره ببر یکم کمکش کنم
انقدر باهام دعوا کرد چرا میری کمک مادر خودت به مادر من کمک نمیکنی
حالا خانوادش هزار جور توهین میکنن به من
همشون از حسودی میترکن
خواهرشوهرم الکی حرف نمیزنه اون یکی الکی توهین میکنه
جاری هام بدتر
حالا شوهرم کلی بهشون احترام میزاره
و نمیزارن از این خراب شده بریم
اون روز شوهرم واسه من یه کتاب که خیلی نیاز داشتم گرفت ۶۰۰ بعد کلی سرم غر زد کلی اخم و تخم کرد
و دیگه لباس و ... که نیاز داشتم نگرفت
بعد فرداش برای برادرزاده اش از جیب خودش تولد گرفت
۱ تومن کادو داد ۱ تومن داد کیک
منم همش مجبور میکنه به اونا احترام بزارم
و تا یکم مثل خودش بشم یه دعوا راه میندازه اون سرش ناپیدا
آبرو واسم نمیزاره
یبار اینطور شد همه جا خانوادش میگفتن دختره دیوانه است میخوایم طلاقش بدیم
و نه آبرویی واسم گذاشتن کلی هم توهین و بد و بیراه بهمون گفتن
و خانوادمو جلو دوست و دشمن سر افکنده کردن و کلی اذیت
طلاق هم ندادن و اومدن آشتی و فلان بعد یک ماه
بخاطر همین خانوادم فقط میگن هر چی گفت انجام بده
خیرشو نمیخوایم فقط شرش نرسه