این تاپیک بمونه به یادگار از طرف من برای دخترای سایت:)🧡
نمیدونم چند نفرتون دچار این درد شدید ، عاشق یکی شدید ، باهاش بودید ، قصدتون ازدواج بوده یا حتی نامزد و عقد بودید، اما نشده، ازدواج نکردید ، اما بعدش مدام احساس گناه داشتید، احساس عذاب وجدان ، احساس کثیف بودن و.... دیگه نتونستید حداقل تا مدت طولانی مردی رو در کنارتون بپذیرید، نتونستید زنانگی کنید ، نتونستید عاشق بشید و .... مدام قضاوت شدید ، مدام طرد شدید بهتون برچسب و انگ هرزگی و فاحشگی زدند و..... اما امشب دلم خواست بهتون بگم خواهرای خوشگلم ، تنها نیستید و شما خطاکار و فاحشه نبودید فقط و فقط عاشق بودید 🧡🫂
خببببب در آخر یه شعر قشنگ و وصف حال هم بخونیم از بانوی جسور و عاشق فروغ فرخزاد بخونیم🧡🍂
نغمه هایت با دل من آشناست
ای نگاه خسته ی دیر آشنا
بر دو چشمم خیره شو تا بنگری
شعله های سرکش مهر و وفا
بر دو چشمم خره شو تا بگسلم
بندهای عفت و فرزانگی
مست و مدهوش از شراب آن نگاه
بهر آغوشت کنم دیوانگی
بر دوچشمم هیره شو تا شعله وار
لب بر آن لبهای خاموشت نهم
بوسمت دیوانه و مست و خراب
چهره بر چهرو بناگوشت نهم
در میان بازوانت بی دریغ
جسم سوزان مرا پنهان نما
از تمنای نگاهی پر عطش
پیکر داغ مرا لرزان نما
شاعر من شاعر دیر آشنا
نغمه هایت با دل من آشناست
چنگ در گیسوی افشانم بزن
قلب من دیوانه ی مهرو وفاست
عشق من افسانه ی هر محفلی ست
بی خبر هستی از این دیوانگی
آه اگر دستم به دامانت رسد
داد دل گیرم ازین بیگانگی
شاعر من بر دوچشمم خیره شو
خیره شو بر این دو چشم پر شرر
تا گشایی پرده های راز را
خیره شو ای شاعر من خیره تر