هر گلی یه بویی داره دیگه🤣
یاد یه خاطره ای افتادم نصفه شبی 😅
خوابگاهی بودیم و هشت نفر توی یه اتاق
یه روز یه یکی از بچه ها یک کاره اومد اعلام کرد گفت دیشب از اون سمت صدا شنیدم و با آب و تاب داشت سمت دیوار ما که چهار نفر نشسته بودیم روی تخت هامون رو اشاره میکرد اونایی که تخت هاشون دیوار روبرویی بودن چون مطمئن بودن خودشون در مظان اتهام نیستن هی میگفتن تو رو خدا بگو کی بود 😐
ما چهار نفر توی وضعیت معذب شدیدی گیر کرده بودیم
دختره همینطوری داشت ادامه میداد گفت آره تنها کاری که از دستم برمیومد این بود که پنجره رو باز کنم و با خنده ش هی میرفت رو اعصاب ما چهار تا میگفت بین دو نفر شک دارم که کار کی بود هی میگفت خیلی هم طولانی بود نمیدونم با صداش وحشت کردم و گوشی که دستم بود افتاد روی صورتم 🙃
اون لحظه انگار خدا این دروغ رو انداخت توی دهنم 🙃
گفتم آدم خوابه دیگه ممکنه یه صدایی هم ازش در بره منم چند شب پیش از اون سمت صدا شنیده بودم و راستشو بخواین دقیق میدونم کی بود اگر اصرار دارید میتونم بگم کار کدومتون بود
دیگه هر هفت نفر یک صدا گفتن نه نگوووو دیگه قضیه جمع شد 😅 ولی من از تو داشتم از خنده جان به جان آفرین تسلیم میگردم و خوشحال بودم که دروغم گرفت و آبروی مومنین مخصوصاً خودم حفظ شد 🤣