بله . یکبارم به مادرم گفتم فکر فرو رفت
پدر مادرم ، یعنی پدربزرگم یه زن جوان داشت بعد ازش بچه هم داشت دختر و پسر بعد از اون ، اومد یه زن دیگه هم گرفت که شد مادر بزرگ من ، از اینم ۵ تا بچه دار شد ، اون زن اولی رو رها کرد و بهش سر نزد، گروه وضع مالیش خوب بود مرده، ولی زنده وضعش تعریفی نبود ، پسر و دختر اون زن اولی هم با بچه های این زن دومی زندگی میکردند و این بچه ها به مادرشون غذا میبردند پنهانی ، گرچه زن دوم خیلی ساده و مظلوم بود اما همیشه میبینم که زندگی مادرم و دو خواهرش و دو برادرش و زندگی ماها زیاد جالب نیست یعنی بد نیست اما مشکل اینجاست که مثلا مادرم از لحظه ازدواجش تا امروز چهل ساله مریضه و پولهاش مدام خرج دوا دکتر شده منم همینطور و بچه هام همه از دست میرن ، برادرم شغل درستی نداره م خواهرم دست به هر کاری بزنه ناموفق میشه یعنی هر کاری حتی لباس پوشیدن مثلا ، یا شغل و کنکور و فلان هیچ کاریش خوب پیش نمیره ، بچه های خاله م همینطور ، یه خاله م هم که جوان مرگ شد ، همیشه فکر میکنم اینها همه از نفرین اون زن اول هست که الان نسل ماها که از زن دوم هستیم اینطور گرفتاری زیاد داریم و اصلا گره میفته توی همه ی کارهامون ... واقعا گاهی به این فکر میکنم .