زن داییش شوهرم باهامون اومد تو ماشین بردیم رسوندیمش . این از مادر شوهرش و خواهرشوهراش ناراحت بود علناً هم داشت ازشون پیش شوهرم بد میگفت ی لحظه شوهرم از ماشین پیاده شد نیم ساعت طول کشید تا بیاد . اقا چشمتون روز بد نبینه زنه شروع کرد بد گفتن درمورد مادرشوهرم اینا پیش من و منو سوال پیچ کرد منم چیزی نگفتما اصلا شک کرده بودم گفتم احتمالا شوهرم گوشیو گذاشته رو ضبط صدا چیزی نگم .ققط هی میگفتم بله خاله حق دارین آدم ب هر حال خسته میشه ناراحت میشه گاهی وقتا . هرچیم سوال شخصی پرسید من بدگویی نکردم اصلا اومدم خونه دیدم شوهرم داره ویسشو گوش میده😱 رفت فرستادش واسه مامانش هرجی گفتم نفرست محل نداد😑 الان میترسم ک نکنه راجب منم بد فکر کنن