با اجازه اسی لطفا تاپیک
عزیزم
رو گزارش میزنید براتون صلوات میفرستم
الان دیگه دو تا بچه دارم ..بخاطر بچه هام نمیتونم ..مثلا پدرم فوت شد مادرشوهرم به شوهرم گفت که تا چهلمش دیگه نباید این مسافت رو بری و دوره.ی مسافت ۳ ساعته بود حالا..میشد صبح تا غروب بری و برگردی.زیاد بوده
منم مادرشوهرم خیلی دلم رو شکسته
الان دور از جون شماها دونوع سرطان داره
خدا شفاش بده انشالله ولی هیچوقت نمیبخشمش خیلی جاها اشکم رو درآورده،ولی به قول شما منم سرکوفتش رو به شوهرم همیشه میزنم،شوهرم خوبه خودش اما عادت دارم به غر زدن سرش
منم مث شمام خواهراش وخانوادش خیلی ادیتم کردن بااینکه عقدم فعلا بادم نمیره شوهرمم میگ کینه ای
گذشته ها گذشته
نزار ایندتم خراب کنی
مهم اینه ک الان همه چیز درست شده
مهدوی ها🌝🧡
بیاید تاپیک قبلم
همین ..توی همین قسمتش گیر کردم ی مدت خوبم ..باز میبینمشون یادم میفته..الانم که جاری جدیدم اومده و از من خیلی پایین تره (پایین تر از نظر آپشن ها منظوره وگرنه اونم انسان هست و شریف)..بعد میبینم چقدر تحویلش میگیرن ولی با من چقدر بد بودن دیگه خیلی اذیت میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز