الان واقعا شرایطش رو ندارم و اولویت های دیگه ای دارم
اما خب متاسفانه دیگه به سنی رسیدم که بقیه جلوم از ازدواجم میگن 😐😂
و نمیدونم چرا اون لحظه که صحبت مزدوج شدنم میشه جای اینکه خجالت کشیدنمو بروز بدم نیشم دومتر باز میشه بعدش تازه یادم میاد خجالت بکشم😂😂
پسرداییم چندشب پیش خونمون بود بهش شیرینی تعارف کردم بلند توی جمع گفت کی باشه شیرینی نامزدیتو بخوریم ، حالا من احمق جلو همه بزرگای فامیل به جا اینکه یکم شرم و حیا کنم یا بگم فعلا خبری نیست ، یه لبخندی زدم که نیشم تا بناگوش باز شد و همه دیدننن