من خاهر ندارم میشه ب عنوان خواهر باهاتون درد دل کنم بهم راهکار بدین

من تو کل زندگیم خیلی سختی کشیدم ن مالی ن  روحی 

خیلی ادمای بدی تو زندگیم بودن از اطرافیانم از خانوادم از همه کس ضربه خوردم از دهم تا دوازدهم دقیقا تا همین پارسال

من رفتارام پسرونه بود 

ن ارایش از رنگ صورتی نفرت داشتم ناز نمیکردم وقتی دیدم ادم از عمش ضربه میخوره از خانوادش از رفیقاش شدم یه سنگ یه ادمی ک خاستم لاشی باشم خاستم بی دل باشم شکستم

تا اینکه رفتم دانشگاه یه رفیق پیدا کردم برعکس من دخترونه تمام عاشق لوازم آرایش عاشق لاک منم مثل لاک ها با هرچی پسر بود دعوا میکردم پسرونه بودم لباسامم همینطور 

خلاصه سرتونو درد نیارم جسم دختر روح پسر دیگه نخاستم ب هیچکس اعتماد کنم تو خود دانشگاهم شکستم ولی کم کم همه چی عوض شد رفیقم کمکم کرد کم کم دختر بشم لوازم ارایش بهم داد وضع مالیمون خوب بودا ولی خوب نداشتم لوازم ارایش بلد نبودم

تو سال شاید سه بار ارایش میکردم 

یه تک دختر داداشم داشت ولی خوب خیلی وقت بود مثل بقیه دخترا نبود کم کم دوستم کمکم کرد تا اینکه سر یه ادمی ک بهش هیچ  حسی نداشتم رفیقشو دیدم با اینکه دوسال ارم کوچکتر بود ولی عین مرد بود

خیلی سختی کشیده بود خودش کار کرده بود بچه نبود اولین پسری بود ک باهاش خوب برخورد کردم یهو نفهمیدم چیشد باهاش رفیق بودم یهویی عاشقش شدم رفتیم تو رابطه خیلی سخت بود خانواده هامون قبول نمیکردن مامانم فکر میکرد بچس تا باش حرف زد خانواده اون یه جور تا ک منو دیدن مامانم اونو دید خلاصه خیلی سخت بود ولی درست شد هر دو طرف درست شد خانواده من فقط مادرمو دوستام میدونستن خانواده اون همه

عاشق شدم منی ک عشق نمیدونستم چیه 

گفتم خوبه اون هست ک تمام عقده های زندگیم سرش خالی کردم دیدم اون ازاده دعوا میکردم توقع های بیجا خیلی بود خیلی بخشید خیلی ارامششو بهم زدم دلشو شکوندم اشکشو دراوردم 

تا نه ماه شد خیلیم کارای خوبی کردم واسش عاشقانه ترین بودیم تا الان ک چندتا دعوای خیلی بد کردیم منم داغ میکنم هرچی تو دهنم در میاد میگم دیگه سرد شده یه ماه فرصت داده بهم میگه میترسم میگه دلم شکسته میگه نه ماه هرچی شد گفتم درست میشه ولی نمیشه ولی نمیتونی ب نظرتون چیکار کنم چیکار کنم درست بشه

چیکار کنم چجوری