قربونت برم عزیزم همچنین ایشالا توهن کنار شوهرت خوشبخت ترین باشی❤️اره خیلی دوسش دارم واقعا عاشقشم قدر خوبیاشم میدونم هرچند بعضیی وقتا حرصم میده و اشکمو در میاره ولی خب پیش میاد دیگه کاریش نمیشه کرد
کاری نکردم ک من حتی تاپیک قبلتم سر زدم خوندم قبل اولین نظر حتی اون پیام خرید کن سایت تخفیف خورده هم سر حرف و باز کرده خواسته با خرید از دلت دراره دوست داره که روت حساسه نمیگم به راه دلش برو اما کم کم عادت از سرش بنداز من یادمه سال های اول زندگی نمیزاشت تنها برم باشگاه انگار همش نگران بود ترس داشت.اما الان تنها با دوستام بیرون میرم مسافرت نزدیک رفتم خونشون موندم....نگران نباش کم کم درست میشه❤
مشکل اینکه کارش شیفتیه 4روز خونس کامل 4روز یه شهر دیگه سرکاره توی این 4روز یا میزاره خونه خودم باشم یا برم خونه بابام البته با این مشکلی نداره ک با بابامینا جایی برم ولی خب حاضره من از صبح تا شب تو خونه بمونم بپوسم ولی جایی نرم ک بعضی از پسرای فامیل ک روشون حساسه برم... دلش نمیسوزه ک من تنهام تو خونه فقط میخواد خیالش راحت باشه ک من تو خونم یا خونه بابامم جلو چشم بعضیا نیستم
شوهر منم همین بود به مرور درست شد در واقع کردم اما یکم زمانبره من حتی مثلا مامانم استرسیه رفتم با دوستام قم خونه یکی از دوستامون بادخترم کوچیک بوداون موقع۲سالش بود گفتم نگو نگفت به خانوادم؛دوتایی گفتیم یه دوروغی به خانوادم
اره اوایل رو حرفش حرف نمیزدم اصلا کم کم دیدم اینجور پیش بره دهنم سرویسع😅دیگه یه ذره با صحبت و منطق بهتر شد ولی بازم پیش میاد دیگه اینجور میشه گاهی بهم برمیخوره میگم مگه بهم اعتماد نداره میترسه چی بشه میترسه من چیکارکنم یا چیکارکنن که اینقدددر حساسه رو بعضیا ولی خب بازم بیخیال میشم کشش نمیدم
وااای برای منم همین بود شوهر من زیاد ماموریت میره خب خیلی مواقع نیست بعد تا قبل دخترم اوکی میرفتم اما بعد دخترم چون اونجا اذیت میکرد اونام به راه دلش میرفتن به شوهرم گفتم میکشمت به مامان بابام بگی رفتی ماموریت میمونم اینجا نمیترسم دیگ کم کم جا افتاد برای خانوادم و شوهرم که تنها میمونم خیلی وقته😁
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز