مادرشوهرم داره الزایمر میگیره بعد

به سوهرت نگو خودشو به مریضی میزنه چون اگه واقعا مریض باشه و وقتی حالش خیلی بد بسه کینه نشه تو دل شوهرت بقیه راهنمایی ها و حرفای بچه ها خوب بود بگو به شوهرت

پس حتما برای پچه دار شدنت اقدام کن زود..تا همشون بدونن تو نمیتونی اونوقت حتما پرستار میگیرن

چجوری بگید ما هم درگیریم مما بیش البته همسرش زحمت مراقبت رو‌میکشه

تازه شروع شده؟ اوایلش سخته

میدونم کلا گفتم ❤

ایشالا همه چیز ختم بخیر بشه

ببینید من خودم بچه دارم وقتی مادر شوهرم میاد خونمون دوست ندارم جلوی بچه ها خودم رو ناراحت نشون بدم چون اونها موضوع ناراحتی رو درک نمیکنن و چیزی که تو ذهنشون میمونه اینه که من با مادربزرگشون خوب نبودم ولی اصلا قلبم راضی نیست حتی صداش رو بشنوم ولی همش از خدا میخوام کمکم کنه این نفرت رو بتونم از دلم بیرون کنم ببین یکبار من حامله بودم دو هفته خونه من بود من سر خونریزی افتادم سه روز بیمارستان بستری بودم وقتی برگشتم به من گفت من خیلی به دلم اومده که وقتی سفره مینداختی اول روفرشی پهن میکردی بعد سفره مینداختی برای همین اینطوری شدی من استراحت مطلق شدم اون موقع من شهر دیگه تنها بودم ایشون هر روز صبح بلند میشد صبحانه چای شیرین توی خونه خود من میخورد خر ما وتخم مرغ درست میکرد میخورد ولی به من نمی‌داد بعد اومد به من گفت خوردم به تو ندادم من شوهرم ساعت ۱۱میومد به من صبحانه میداد دکتر گفته بود تا ۱۰روز به هیچ عنوان حمام نرو ایشون هر روز می‌رفت حمام رژ لب میزد نیومد کنار من می‌شست می‌گفت بیا باهم دیگه عکس بگیریم ببرم عکست رو به دختران نشون بدم ببینن چه شکلی شده شما خودت تصور کن خوب من مریض بودم حمام نمی‌تونستم برم خونریزی داشتم رنگم زرد به شدت از لحاظ روحی داغون دیگه قیافم چه شکلی بود 

عزیزم شما هم انشاالله زودتر بچه دار بشید سعی کن ذهنت رو آروم کنی واصلا فکرای بیهوده نکنید دیگه شرایط شما طوری هست که انشاالله اگر بچه دارشدید همسرتون مجبور میشه خودش بره پیش مادرش من تنها راهی که به ذهنم میرسه وانجامش میدم  اینه که هروقت یاد کارها ورفتارهاش میفتم صلوات میفرستم و ذکر میگم اینطوری کمی آروم میشم

میاد خونه خوب بهش رسیدگی نکن

اخم کن

محل نده

پذیرایی نکن

شوهرت اومد جلو اون خوب باش بعد هم سر دوسه روز زنگ بزن نفر بعدی بیاد ببره

بگو من هم زندگی دارم

دوسه بار شاید با شوهرت دعوا کنی اما خوب بالاخره آدم میشه و پرستارمیگیرن