چ اتفاقی؟دقیقا بعدی اتفاق سخت بوجود میاد من تشنج کردم بعد یسال بعد که به هوش اومدم خوب شدم باورت میش ...
جروبحث شدیدی که خشممو نگه داشتم و نتونستم خالیش منم بعدش روانم بهم ریخت، شاید ساده بیاد برای بقیه ولی برای من دردناک بود چون قبلش روح و روانم بهم ریخته بود.
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
به همه چی. به یک انسان به یک چیز مادی. یا ترس از آینده. یا خشم از کسی. یا ترس از دست دادن عزیزان. یا حس خبط به گزشته. یا رنجشها. این دیگه هنر شماست که باید شناسایی کنی چی اذیتت میکنه و لا کنی. بیندازی.
ما بیشتر در تخیلاتمان رنج میبریم تا در واقعیت.. سنکا
نمیدونم افسردگی شاید وسواس تراپی رفتم دارو خوردم اما هیچی ب هیچی فقط میدونم حالم خوب نیست من سال دوا ...
یچیزی بهت میگم بحرفم کن قبل طلوع افتاب بلند شو برو یجایی که خورشید روبتونی ببینی پنجره روباز کن هواش بخوره بهت شکر گزاری کن بگو خدایاشکرت ک میتونم یبار دیگه طلوع خورشید روببینم خداروشکر فرصت زندگی کردن بهم دادی خداروشکر کع چشام میبینه میتونم این هوارو نفس بکشمم انقدر بگو وخورشید که طلوع میکنه گرماش رو حس میکن واقعا گرمابخش جسم وروحمونه .. روز اول واست شاید مسخره باشه اینکار از روز دوم سوم میفهمی من چی میگم بخدا میفهمی قبل این زنده نبودی تا ۴۰ روز اینکارو بکن وتمام تودرمان شدی
هولوگرامی ام چندسال اینجابودم ولی کاربریم پرید ..خواننده خاموش بودم چندین سال.. خانواده دومم اینجاست
من از داستان های مرگی که به تازگی مد شده تو سایت انرژی منفی می گیرم.دو تاشون که پربازدید شده الان بقیه یاد گرفتن از همین تاپیکا بزنن.اعتراض هم می کنیم میگن خوب نخون! حسّ ششمم همینا مد کردن تو سایت.
TÜRK _ ISTJ ❤️ شرمنده دوستان ، درخواست دوستی قبول نمی کنم.
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
جروبحث شدیدی که خشممو نگه داشتم و نتونستم خالیش منم بعدش روانم بهم ریخت، شاید ساده بیاد برای بقیه ول ...
اصلا ساده نیس مشکل منم همین بود ریختم توخودم ..
یسال افسردگی داشتم بعد یهو تشنج کردم زبونم گرفت وبیهوش شدم ۳ روز بعد به هوش اومدم حالم خوب بود ولی سردرد مداوم شروع شد منگ بودم نوارمغز دادم تشنج نشون داد وهنوز ک هنوزه ..
هولوگرامی ام چندسال اینجابودم ولی کاربریم پرید ..خواننده خاموش بودم چندین سال.. خانواده دومم اینجاست
نمیدونم علت اینکه افسرده شدم و یا غمگین شدم چی بوده دلیلش خونه بودن و تنها بودن سال کنکور بوده یا اض ...
همش عزیزم
چرا سعی نمیکنی بری پیش مشاور ؟
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت