در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه انرژی منفی نمیگیرم. شاید به این خاطره که بیشتر باید خودتو دوست داشته باشی وحس خود کم بینی نداشته باشی تا این ارتعاشو بتونی به مردم منتقل کنی. برای ت
این کار 3ماه مدام هر روز صبح که از خواب بیدار میشی برو تو آینه ه خودت نگاه کن و بگو. من بینظیر. انرژی زندگی و خدا در من جاریه. با دست بزن رو شونه ات و بگو پهلوان پهلوان پهلوان.
ما بیشتر در تخیلاتمان رنج میبریم تا در واقعیت.. سنکا