2777
2789

اوایل با مادر شوهر زندگی میکرد 

وسایل زندگیش کوچیک و درب و داغون بود 


کم کم صاحب فرزند شد 

خونه جدا ساختن 

اوضاع احوالشون خوب شد و تو هر شرایطی پای شوهرش موند

از نظر وفاداری هم چشماش انگار جز شوهرش کسی رو نمی دید


سختی کشید خیلی ولی به راحتی هم رسید 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خدا براش بسازه بیشتر

امیدوارم شوهرش قدر این همه فداکاریشو بدونه

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.

نظرم اینه که برا همه جواب نمیده واینو خودت میتونی بفهمی   اینکه واقعا ارزششو داره توقعتو بیاری پایین یا نه

نگران فردایت نباش..  خدای دیروز وامروز خدای فرداهم هست. اگر تو اولین بار بندگی میکنی او قرن هاست خدایی میکند. 🌷 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز