من به دلایلی تنها اومدم مشهد،جوان هم هستم...
اومدم خریدامو کردم و ساعت ۹ و نیم شد خواستم اسنپبگیرم برگردم سوئیتم،اما اسنپ گیرم نیومد و انقد خسته راه بودم نتونستم حتی ۱۵ دیقه پیاده روی کنم تا برسم سوئیتم.خوشتیپ و خوشگل هم هستم (تعریف از خود نباشه،بقیه میگن) انقد اسنپ نیومد تا مجبور شدم خودمراه برم،بعد یه اقایی تقریبن ۲۷ ساله از کنارم رد شد و داشت سیگار میکشید گفت جوووووون(😭😭) از کنارش دور شدم و هی باهام میومد و چرتو پرت میگفت منم ترسیدم😭😭تند تند راه میرفتم ک برسم به یه تاکسی زرد که ۲۰۰ متر ازم دور بود،بعد گف میتونم چند دیقه وقتتو بگیرم،منم عصبی شدم گفتم نهههههه و تند دوییدمسمت تاکسی،به تاکسی گفتمبرسون منو گفت باشه تا خاست روشن کنه ماشینو همون پسر سیگاریه اومد دم در ماشین گفت من بی احترامی نکردم ک داد زدی سرم منم گفتم برو اقا من حرفی بات ندارمو اینا ،با عصبانیت میگفتم اونم گفت صداتو بالا نبر چنگ میندازمتو صورتت(شیشه همپایین بود صندلیِ بغلِ راننده نشسته بودم) منم ترسبدم هیچی نگفتم و بع راننده گفتم حرکت کن😭😭 راننده اصن حین خیالش نبود ک یع چیزی بعش بگه،یکم ک رفتیم جلو ،راننده ی بی غیرت که حتی یه اخم به اون پسره نکرد گف یارو کی بود گفتم مزاحم بود
حالا بقیشو می نویسم