از بچگی عاشق پزشکی بودم ، همه وسایل های بازیم پزشکی ، دفتر یادداشت هام اسم قرص ها ، بازی هام ، بازی های پزشکی ، انشاهام ، اونقدر که دوستش داشتم براش تلاش نکردم و نا امید و بدون امکانات بودم ، فارغ از هر امکانات و مکان برای درس خوندن و آرامشی ، اینطور شد که قبول نشدم ، منفی زده بودم ، سر نهایی افتادم چند درس ، مریض شده بودم ، امسال خوانوادم حمایتم کردن ، خرجم کردن ، آرامش رو فراهم کردن به طرز عجیبی ، مکان دادن بهم درس بخونم ، همه اینا رو دارم ولی فقط مونده انگیز و امید که منم میتونم به چیزی که عاشقش بودم برسم ... فقط یکی رو میخوام که بهم بگه منم میتونم :))