دیروز از ساعت ۲ونیم تا ۶ کنار مزارت نشستم و گریه کردم ک سبک بشم که دیگه تو تاکسی و سرکار و ... بی موقع گریم نگیره... اما چیزی از غمم کم نشد...
تورفتی و برادر من آواره بهشت فاطمه شده ، هرروز ساعتها کنارت میشینه و خدا میدونه چی تو دلش میگذره، خواهر براش بمیره که دیروز پا به پاش کنار مزار تو گریه کردم ، آاااخ خدا آخه چرا ما؟ چرا ؟
کاش صبر میکردی بچه هاش بزرگ بشن بعد میبردیش...
کاش منو بجاش میبردی ، کاش هیچ مادری که بچه کوچیک داره رو از بچه هاش جدا نکنی
برای شادی روح همه رفتگان و عزیزدل ما لطفا یک صلوات هدیه کنید