2777
2789
عنوان

بنظرتون جدابشم

481 بازدید | 36 پست

خودم تصمیمم قطعیه 

دوتا بچه دارم زیر هفت سال شوهرم بشدت دست بزن داشته و داره هیچوقتم ترک نمیکنه هر روز میزنه تو سرم یا گلومو فشار میده میرم اون دنیا و برمیگردم

هیچ پس اندازی ندارم خانوادم وضعشون متوسط رو ب پایینه یعنی اگه بچهارو ببرم بجز خورد و خوراک نمیتونن هیچ هزینه ای براشون بکنن

شوهرمم مهریه بده نیست اما نفقه بچهارو میده

بنظرتون چیکارکنم با این شرایط؟ بچهارو به جای مهریه بردارم؟


بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نمیشه کاری ب کارش نداشته باشی....تا شما رو نزنهکم محلیش کنیخونه پدر رفتن با وجود دوتا بچه ،مطمن باش ...

عزیزم همه راهی رو امتحان کردم اما واقعا دستش هرزه 

من جرات ندارم یه اخم به بچه بکنم سریع با مشت میکوبه تو سرم 

حضانت بچه ها رو به هیچ عنوان نگیر . اونجوری با خیال راحت میره عشق و حال مسئولیتی هم که نداره . اگ بچه ها رو نمیزنه که بزار پیش خودش بمونن چند وقت یکبار برو دیدنشون . اگر کتکشون میزنه ، حضانت رو بازم نگیر اما به شرط پرداخت مخارج نگهداری بیارشون پیش خودت . میتونی هر مبلغی ک بخای رو توافقی توی محضر ثبت کنی . اینم بگم دادگاه انقدر نفقه رو کم میبره ک اصلا نمیشه باهاش بچه ها رو تامین کرد

من عاشق نی نی سایتم . میتونم نظرات مختلف رو ببینم ، از اونی که حرفای خوب زده ممنونم ، بخاطر وقت و انرژی که گذاشته ، از اونی که حرفای بد گذاشته هم ممنونم چون باعث شد هم شخصیتم رشد کنه و هم یاد بگیرم زود عصبانی نشم و جواب همرو ندم . خالق خودت باش تا مخلوق دیگران نباشی . زاد روز ۴۰ سالگیم فهمیدم خودم از همه مهمتر بودم ولی نمیدونستم .اگه میخای فقط خوبیای بقیه رو ببینی هیچ وقت بدی خودت رو نشون نده . زندگی بدون عشق هیچ ارزشی نداره .

حضانت بچه ها رو به هیچ عنوان نگیر . اونجوری با خیال راحت میره عشق و حال مسئولیتی هم که نداره . اگ بچ ...

دوری ازشون خیلی سخته برام

من میخواستم دوسال پیش جدابشم اما بخاطر بچها تحمل کردم ولی دیگه نمیتونم 

می‌دونم سخته خیلیم سخته اما دیگه بدنم تحمل این همه درد رو نداره و اینکه بچها هم ازم دور بشن دیگه هیچ امیدی ب زندگی ندارم

خیلی ناراحت شدم. اگه یه لحظه امیدی داری که آدم بشه یا آدمش کنی. جدا نشو.

عزیزم این بیشرف حتی با چاقو هم منو زده ک باعث شد ۳ ساعت اتاق عمل بمونم 

خیلی بهش فرصت دادم گذشت کردم کوتاه اومدم اما اون خیلی بی وجدانه

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز