من کارمندم،خانواده خودم شهر دیگه هستن،کارای خونه رو انجام میدم ولی خیلی تنبل شدم به زور غذا میپزم اونم زیاد درست میکنم دو وعده بخوریم،میترسم موندم چطور این روزا رو بگذرونم از یه طرف از خانواده شوهرم نمیتونم انتظاری داشته باشم حتی حالمو نمی پرسن زیاد صمیمی نیستم هیچ توقعی هم نمیتونم داشته باشم.