2777
2789

از وقتی یادم میاد یه پدر خودخواه داشتم یه مادر ساده ترسو چون حرف میزد پدرم به خدمتش میرسید پدرم با بیشعوریش پولش ثروتش به باد داد اگه نگاه داشت بود الان من پولدار بودم تصادف کردم مشکل جسمی هم اضافه شد اما کم نیاوردم جنگیدم تا پدرم خودش هم الان مریضه خونه نشین اما بازم پر ادعا بی شرف دیشب خواهرم مریض شد جز من مادرم کسی نبود بردیمش دکتر انقدر احساس درماندگی ترس کردم خواهرم زندگیمه به خاطرش از خودم گذشتم دیشب تب لرز شدید داشت از مدرسه گرفته بود بهش میگم مریضی مدرسه نرو سال آخر دببرستانه خدا برای همه رو نگاه داره برای ماهم خلاصه مجبور شدم تنهایی برای گرفتن دارو برم تو پنج صبح خیابون های خلوت اجازه ندادم مادرم خواهرم تنها بزاره خود مامانم هم از ترس زبونش بند اومده بود منم داشتم سکته میکردم اما محکم بودم با این پا برای اولین بار خیابون دویدم تاریک بود الان داروخانه ها طوری شده مریض خودش باید بارکد بزنه کارت بکشه این داروخانه هم قبول نمیکرد ا که کسی بلد نباشه خودشون بزنن منم خودم رفتم برای اولین بار به خاطر بی پدری خودم دلم سوخت پدر دارم ولی انگار ندارم هیچکس نبود نمیدونستم به کدوم فامیل زنگ بزنم از کی کمک بخوام قربونش برم به خدا گفتم به امام رضا ش گفتم خیلی حس بدی بود 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خدا ایشالا به عمر و زندگیت برکت بده عزیزم

آره واقعا سخته تنهایی

دمت گرم که مراقب خانواده ات هستی ولی خودتم فراموش نکن

❤️مامان طلا و آلا❤️.کی بزرگ‌شدم که بعدش مامان شدم‌اصلا😕
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز