سلام وقتتون بخیر ، من یه دختر ۶ ساله دارم که امسال رفته پیش دبستانی اول مدرسه خیلی بااشتیاق رفت و از اینکه می رفت مدرسه خیلی خوشحال بود ولی تقریبا یک هفته ای میشه که گریه میکنه و راضی نیست بره مدرسه میگه مامان من دلم برات تنگ میشه نمیخوام از خونمون برم من خیلی باهاش حرف زدم تا اینکه متوجه شدم یکی از هم کلاسی هاش بهش گفته تورو میبرم یه روز خونمون و سرت رو می بریم و اینکه بابای من چاقو داره و میخواد تو رو بکشه وقتی این حرف ها رو بهم گفت توی شوک بودم که یه بچه ی ۶ ساله چطور می تونه یه همچین خیالاتی داشته باشه رفتم مدرسه و با مدیر و معاون در میون گذاشتم با اون دختر حرف زدن وقتی بهش گفتن فرار کرد توی کلاسشون و شروع کرد با دختر من دعوا کردن و کتک زدن هم دیگه جوری که مربی هم نمی تونست کنترل کنه من وقتی دیدم خیلی با هم لج افتادن رفتم یه کیک گرفتم و بردم مدرسه گفتم این کیک دوستی و شما دیگه باهم دوست شین و مربی هم آشتی شون داد بعد از اینکه اومدیم خونه مامانش به من پیام داده که دخترم میگه من این حرف ها رو نزدم و توی کلاس الکی با اون دوست شدم منم گفتم که به دخترش تذکر بده تا باهم لج نباشن اینجوری واسه ی هردوشون سخت حالا دخترم بازم میگه که من نمیخوام برم مدرسه انگار از اون دختره ترسیده انقدر گریه کرده که دیگه منم سردرگم هستم وخودم هم اضطراب دارم وحالم بد یه دلم میگه مدرسه اش رو عوض کنم یه دلم میگه اینجوری فرار کردن ار چالش های زندگیش رو درآینده یاد میگیره خواهش میکنم راهنمایم کنین چکار کنم
حتما مدرسه اش عوص کن تا بیشتر از این دخترت اسیب ندیده
شما هرچی از دستت براومد کردی
مدرسشو عوض کن و پیش یه مشاورم ببرش
بچتون داره آسیب میبینه سریعا تغییر بدید مدرسشو
اون الان یه بچه شش سالس که تازه وارد محیط مدرسه شده
نه چیزی از زندگی می‌دونه نه چالشاش که بخواد به حرف خودت یاد بگیره ازش فرار کنه
اگه بیشتر از این کشش بدی هم اون لطمه می خوره( ممکنه اضطراب جدایی بگیره، اضطراب اجتماعی بگیره، گوشه گیر بشه، تا آخر عمر از مدرسه بدش بیاد و ترس تو دلش باشه و در آینده تو درساش دچار مشکل بشه) مگه بچه شش ساله چیه که بخواد اعصاب اینهمه ماجرا و فشار رو داشته باشه. خودتم اعصابت خورد میشه
بالاخره گفته یا نه؟؟
مدرسشو عوض کن
فکرکنم پیش دولتی فرستادی ،خصوصی برای پیش بهتره
میدونید چی بیشتر ناراحتم میکنه مامانش بهم پیام داده ک دخترم میگه من الکی باهاش دوست شدم بایه استیکر خنده احساس میکنم مامانش هم ازاینکه دخترش زور میگه خوشحال حالا جالب ادعاش میشه ک دوتا لیسانس دارم ولی واقعا به این رسیدم ک سواد شعور نمی آره منم بهش زنگ زدم و با احترام بهش گفتم به دخترش تذکر بده ولی احساس میکنم ک زیادی محترم بودن هم خوب نیست انگار فکر میکنه من از ترسم ک این کار هارو کردم با معلمشون صحبت کردم میگه شما زیادی حساسی و اون خانوم هم بی خیال
به نظرتون به دخترم چی بگم ک تو مدرسه بتونه از خودش دفاع کنه و زود باور نباشه هرچند میدونم بچه اس و انتظار زیادی نمیشه ازش داشت
بنظرم مدرسشو عوض کن .
به این خاطر گفتم دولتی
که مدارس غیر انتفاعی شهر ما پیش دبستانی ندارن.پیش دبستانی و مهد کلا جدا هستن