بچه ها ما خانواده خودم و پدرم رفتیم خونه ی ی آشنا تابستون ی استان دیگه بودن اینا ما رو یک هفته نگه داشتن و روزی هم ک رفتیم خانوم خونه هنوز ناراحت بود ک داریم میریم
اینم بگم خودم و مادرم و خواهرم هیچ کدوم تو کارا بهش کمک نمیکردم فقط ظرف هارو میشستیم
بعد اینا رسم داشتن اقوام شون هم مارو دعوت میکردن
واقعا الان یاد اون افتادم چقدر مهمون نوازی خوبه و این ی هفته خوب یا بد میگذره بهتره خاطره خوب بزاریم برا اونی ک اومده مسافرت تا حال و هواش عوض بشه
تاپیکش قفل بود اینم میخواستم بهش،بگم بی خیال باش این چند روز خیلی زود میگذره حرص نخور چون دیدم حتی نوشتی با شوهرت هم بحث ت شده
جوونا کم حوصله تر و حساس ترن
میدونی هم شرایط میزبان با هم فرق داره و هم توقعات بیجای میهمان
همون ظرف شستن هم کمک کمی نیست یا کلا طرز رفتار و برخوردتون با میزبان
دختره خیلی گند اخلاق بود والا ماهم مهمونی رفتیم و مهمونم برامون میاد همیشه جا زن و شوهرتو اتاق کنار هم میندازیم این چه مغلطه ای راه انداخته انگار چی شده
خانواده خودم و خانواده شوهرم خونمون خیلی زیاد اومدن و از سه روز تا یک هفته موندن.
ما تا حالا خونه کسی شب نموندیم.
خواهرم و شوهرش
خواهرم و دخترش.
مادرم تنها
مادرشوهرم تنها
مادرم و خواهرم.
مادرشوهرم تنها
مادرشوهرم و برادرشوهرم
برادرشوهرم و زن و بچه
اون یکی برادرشوهر و زن و بچه.
اون یکی برادرشوهر و رن و بچه
برادرم و زنش
برادرم تنها
خاله شوهر و مادرشوهر
خاله شوهر و مادرشوهر و بچه هاشون.
همکار شوهرم و زنش.
همشهری برادرشوهرم و زنش
خواهرم تنها
برادرشوهرم و زن و بچه و دوستاشون
همه اومدن یک شب. دوشب. سه شب. یک هفته. ده روز.
بیشترینش دو هفته.
من غیر خونه پدرم و پدرشوهرم تا حالا خونه کسی شب نموندم.
ما شب خونه کسی تا حالا نموندیم.
ولی اگر جایی برم. صد درصد تمام ظرف ها را شستم.
سینک را هم تمیز کردم.
آدم کاری هستم.
