پارسال این موقع گفت بریم توافقی جدا شیم، چون جدایی خواسته من بود. گفت مهریه ببخش خونه برات میگیرم خرج بچه‌ها رو میدم جدا شیم. رفتیم همه کارای طلاق توافقی را کردیم مشاوره ها رو رفتیم حکم قاضی رو گرفتیم ، ولی موقع ثبت محضر زیر همه چیز زد. خیلی زندگی باهاش سخته برام. این یکسال اندازه ده سال پیر شدم... داغون شدم پکیدم به هم... کاشکی یه فرجی بشه بره گورشو گم کنه...
خیلی خستم بچه‌ها سردرد امانمو بریده. اگر به دل پاکتون افتاد یه صلواتی دعایی چیزی برام بکنید رها بشم. خصوصا باردارها و بچه شیرده‌ها دعاتون میگیره.
خب عزیزم چرا نگفتی اول خونه رو بنامت بزنه؟
مگ چکارمیکنه
این همه مشاوره رفتین بازم زد زیرش و طلاق نداد؟ خب چرا؟
اگه دردش مهریه بوده که گولشو خوردی و بخشیدی
الان بخشیدی مهریه رو ؟
چرا نگفتی اول خونه بخره بعد مهریه و ببخشی؟
خونه نخریده برات؟
مشکل جدی دارید واقعا باهم؟
اها مهریه بخشیدی؟
بله عزیزم چهارساله باهم مشکل داریم. حالم ازش به‌هم میخوره ۴ ساله. خونه خریدنی که نه. گفت رهن میکنم. من حاضر شدم همه زو با جا ببخشم بازم ول‌کنم نیست. آره مهریه رو توی حکم قاضی بخشیده بودم منتها چون حکمش باطل شد و ثبتش نکردیم اونم باطل شد. فعلا پا برجاست مهریه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز