گفتمکهوقتی جاری بیاد تو جمع منو محل نمیده خواهرشوهرم
و فقط با جاری میگه می خنده ولی تنها باشیم با من می حرفه
منم چند روز پیش اومد باهام گرم بگیره تیکه انداختم که من اگه بدم باید همیشه بد باشم اگه خوبم هم همیشه خوبم
چند روز مثلا محل نمیداد
امروز دوباره تمها بودیم صدام زد زن داداش منم خودمو زدم نشنیدن گفت با تو ام
منم کفتم شما معمولا با من کار نداری
بعد دوباره جاری رفت سرویس بهداشتی زود اومد انگار عجله داره تا جاری نبینه با من می حرفه
گفت رفتم دکتر پوست جطور شده پوستم منم گفتم نمی دونم و محل ندادم
دوباره جاری یه لحظه بیرون بود این خواهرشوهر اومد گفت فلانی چند جلسه رفتی لیزر
منم گفتم از زن داداشت اجازه گرفتی داری با من می حرفی و خندیدم