دقیقا🫠بخدا همش تنهام تنا تقریبا میام میرم دانشگاه غذاخوری نمیدونم کلاسام اینور اونور خیابون و... ولی واقن دیگه ی وقتایی دلم میسوزه برا خودم میگم کاش یکی بود منتظرم بود واقعی بهم پیام میداد حالت چطوره بدون اینکه کار واجب باهام داشته باشه یا گیرم باشه بدون دلیل دوست داشت
همسرم متاسفانه بجز شغلش نقش پر رنگی تو زندگی ما نداره اکثرا یا خوابه یا تو گوشی
یادمه یبار ک باهاش رفته بودم پیش دکترش بهش گفت اگه خوب نشی همسرت هم درگیر میشه و بعد هم بچت ک دقیقا هم بعد چندسال اینجوری شد
خیلی بلاتکلیفم و نمیدونم باید چیکار کنم
خب عزیزم الآن تو نقش بزرگی داری اتفاقا باید اینجا عزمتو ببری بالا برای اینکه خونوادتو نجات بدی و شوهرت بهتر بشه و نزاری به بچت این رویه برسه تلاش کنی کلی شاد باشی و فضا رو پر از هیجان نگهداری خونه داری؟اگه خونه داری که خیلیی خوبه بیشتر میتونی وقت بزاری اگر هم شاغل یا کارمندی که میتونین برنامه بچینی بازم تایم هایی که هستین جفتتون برین سفر مثلا این تایم جون میده بری شمال برا خودتون برین چند روزی یا مثلا روزی ی ساعت برین پارک پیاده روی برین کافه و... اصن میتونی تو خونه آهنگ بزاری برقصین باهم سه تایی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز