شوهرم کوچیک ترین چیز هارو ازم میپرسه ولی خودت چیز های بزرگ رو ازم پنهان میکنه مثلا درباره شغل و کار مثلا پسر خاله ام درباره اینکه کی حقوقمو ریختن چقدر ریختن درباره اینکه مثلا توگوشی الان چی دازم میبینم
ولی من چند وقت پیش توسط دخترعوش قهمیدم که عمه اش هوو داشته و بهم نگفته وقتی بروش اوردم گفت وای فکر کردم بهت گفتم یا مثلا امشب میگه ماه پیش به بابام گفتم دیگه نمیخواد تو قسط خونه منو بدی خودم میدم
حالا براتون از قسط بدم
ایشون چند سال پیش پدرش براش ی خونه میخره که ۲ دونگشو شوهرم پول میده ولی به خاطر وام مسکن ۳دونگ۳دثنگ به نام مادر شوهرم اینا هم زبونی گفتن مال شماس ولی من ی برادر شوهر ایگ هم دارم
بعد شوهر من گویا از اون دو دنگ ی مبلغی رو کمتر داده و این مدته برلی من طلا گرفت و عیدی و… میگفت از اون بدهکاریم به بابام سر خونه بدهیمو کم میکنم
حالا امشب بعد یک ماه از حرفی که به پدرش زده و قسطی که داده تازه به من میگه وام مسکن خونه رو که ۲۰۰ میلیون ازش مونده ماهی ۵ تومن به بابام گفتم خودم میخوام بدم
حقیقا زورم میاد چون هیچی هم به نام ما نیست فقط این داره پول میده و حتی همون ۲ دونگم سندی مال ما نیست بهشم گفتم گفت ما از این حرفا باهم نداریم اون مال من ولی در اصل بعد صد و بیست شال برادرش قشنگ میتونه ادعا کنه که این مال پدر مادرم و سهم شوهرم که پولشو داده رو نده