بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همیشه میگم آدم درد جسمی داشته باشه یه راهی واسش هست امان از درد روحی که هزارتا مشکل درست میکنه که با هیچی خوب نمیشه
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
وایی منم همینم انگار بدن دست دوم بهم انداختن من ۱۷ سالمه انقد که راه دکتر بودم هیچ کجا نبودم
عاقبت جان مرا این همه غم می گیرد دست من نیست به کلامی گریه ام میگیرد طعنه بر این دل شبگرد و خرابم نزنید شب به شب کوچه به کوچه دل من میمیرد من به یاد عطر بارون زده ی گلای پونه. میکشیدم پای خسته مو تو جاده به هوای بوی خونه. جاده های بی کسی رو گم میکردم آروم آروم. تن غربت رو میشستم زیر قطره های بارون