ما یه اکیپ چهارنفره ایم ۲۰ سالمونه بعد از دوران مدرسه باهمیم
دانشگاه جدا شدیم از هم ولی گه گاهی با هم بیرون میریم
خیلی باهم صمیمی ایم همه مون صمیمی ترین دوستای همیم
بعد یکیمون ک خیلی زود ازدواج کرد حتی دوره کروناهم بود اخراش جشن گرف کوچیک دعوا کرد
یه دوست دیگه مون هم ازدواج کرد بعد تو گروه گفت عقد محضری گرفتیم ببخشید دیگ نمیتونم دعوتتون کنم ماهم گفتیم نه بابا نبایدم بکنی و محضره و فلان
بعد دیدیم تو استوریش از دستش عکس گرفته بود
خیلی آدم مذهبی ای هست ناخون گذاشته بود دسته گل و پایین لباسشم قشنگ دامنی لباس عروس بود
بعد بهش گفتم انقد عصبی هم شده بود هی میگف کجا لباس عروسه
شنله سختم بود چادر بپوشم گفتم برا محضر نشل بزارم
ولی قشنک دامن لباس عروس پیدا بود
خیلی دختر بامعرفتی هم بود باز میگف شرایطم جور نیست نمیتونم دعوت کنم ما هم درکش میکردیم خوب نه این ک انقد دروغ قاطیکنه فک کنه ما خریم اخه
الانم تو گروه تولدش بقیه تبریک گفتن من خیلیی رسمی گفتم تولدت مبارک عزیزم
شما باشین چه حسی و رفتاری دارین