ظهر تاپیک زدم مادر شوهرم زنگ زد جواب ندادم
میدونین چی میخاسته بگه؟؟؟؟؟روانم بهم ریختههه همسرم که اومد ناهار دیدم داره به اون زنگ میزنه جواب داد بعد احوال پرسی اینا برگشت گف پسرم میخام ببرمت کربلا منوتو باهم بریم بچه ها همسر من پارسال که من اصن نبودم بامادرش اینا رفته کربلا چن ماه پیشم رف مشهد به اصرارزیاد مادرش من شرایطم از یه طرف حاملم از یه طرف بدنم حساسه نمیتونم تا زایمان حداقل مسافرت برم این خانوم نفهم از این فرصت استفاده میکنه منم اعصابم خورد شد گفتم مگه تو زن نداری بری گف بهش گفتم نمیام من میگم اصن چرااا گف چرااا گف انقد حرص خوردم همش دوس داره اینوبکشه با خودش بابا زن گرفته این کارا چیه من ۱۵ روز بمونم تنها شما برین کربلا ؟؟_😐😑