یه هفتس با شوهرم قهرم اونم به خاطر اینکه اصلا از دخل و خرج خونه خبر نداره همرو سپرده به من .نه تفریحی داریم نه محبتی هیچی.الان بچه ها رفتن خونه ی مادرم ولی این جلوتر از من طلبکاره و قهره من نمیدونم چیکار کنم چون غرورم احازه نمیده برم حرف بزنم باهاش چون بازم حق بجانب میشه چون دو روز پیش چون رابطه میخواست بهش فشار اومده بود بی مقدمه بدون اینکه مشکلمونو حل کنه میخواست کارشو انجام بده که نزاشتم.الانم برم جلو به خاطر رفتارش اعتراض کنم طلبکار میگه من اومدم جلو خودت نخواستی اونم چه جلو اومدنی. اگه برم باهاش حرف بزنم میفهمه کم اوردم یقین پیدا میکنه که من مقصرم خونوادتن همینن.ولی این وضعیتم نمیتونم تحمل کنم.خیر سرم امروز سالگرد ازدواجمون بود.میدونم داره مقاومت میکنه که من پیش قدم بشم من مقصر بشم