اصلا نفهمیدم چیکار کردم
فقط گریه کنون رفتم پیش یکی از خاله هام و ی زند دایی دیگم
بعدش نشستم همونجا گریه کردم
زن دایی اصلیم ک شوهرش فوت کرده دورش خیلی شلوغ بود و منم چون گریم تمام شده بود نتونستم برم بعدشم اومدم خونه
زشت شد یعنی؟
ولی هنوز خاکسپاری نشده