اصلا
نه تو قضیه ازدواج نه تو بچه دار شدن هیچ وقت پافشاری نکردم
یعنی اصلا ازدواجی نبودم میگفتم اینجوری بشه اونجوری بشه بعدش نهایتا ازدواج کنم بعد ازدواج هم بچه دار شدن هیچ موقع دغدغه م نبود یعنی بچه دوست دارم ولی زندگی و ول نکردم شب و روز به بچه فکر کنم هر دو هم به وقتش اتفاق افتاد شنیدی میگن هر چی اصرار به یه چیزی داشته باشی و همش بهش فکر کنی ازت دورتر میشه؟ من خیلی به این موضوع اعتقاد دارم
خانومااااا م الان بچه دارم ، ولی منم یکی مثل خودتون ، همین حرفا همین چیزا به خدا گریه میکردم، میگفتم چرا چرا نمیشه ، نکنه دیگ نشه، ولی مادرم نذر کرد به آقا امام زمان،که تا سال بعدی که میاد من حامله بشم وروز نیمه شعبان برای امام زمان شیرنی پخش کنه وبه خداوندی خدا من تا سال بعد حامله شدم ،اصلاااا فکرشو نمیکردم، دارو و دوا همرو هم انجام دادم به لطف خدا شد ، ولی یه چیزی ، تا خدا نخواد برگ از درخت نمی افته، غصه نخورید ، من خانم ۵۰ ساله میشناسم ، با آی وی اف باردار شده و بچش ۱ ماه دیگ بدنیا میاد ، پس از رحمت خدا نا امید نشید همه چیرو بسپارید به خودش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز