با شوهرم نه حرفی نه تفریحی نه رابطه ای
به زور و اصرار چند روز رفتیم مسافرت
مثلا بیرون میریم بجای تینکه پیشمون بشینه حرف بزنه پامیشه میره معلوم نیست کجا
یا سرکار یا کلاس ( کلاسهای ترک اعتیاد) یا جمعه ها صبح میره پارک با همون انحمن ترک اعتیاد ورزش و جمعه شبا با فامیلاش فوتبال
میگم پیشم باش میگه بیام بیکار بشینم پیش تو؟
خسته شدم
خانواده خودم که مادرم مریضه داداشم هممریضه هم سرکاره با فامیل شوهرمم به دلایل منطقی قطع رابطم
هیچکسسسسس نیست هیچ همدمی هیچ هم صحبتی
خونمومم یکم جاش یجوریه نمیشه با بچه رفت پیاده روی سگ داره بچم ۹ ماهشه