یاد زایمان یکی از دوستای قدیمیم افتادم
طفلی کلی درد کشید آخرشم سزارین شد بعد مامانش بهش گفته بود میخوای لوازم آرایشی تو بیارم😅
منم آرایش نداشتم آخه تا حالا چند تا عملی که انجام دادم تاکید داشتن هیچ آرایشی نداشته باشم... بعد بدون آرایش رفتم بیمارستان اونجا همه ترگل ورگل کرده بودن بعد از زایمانم مامانم گفت شوهرت داره میاد تو رو ببینه یه نگاه به تختای بغلی کردم دیدم همه میکاپ کردن و مش کردن به مامانم گفتم بگو نیاد ولی اومد 😂
برای من عجیبه چجوری میرن اتاق عمل با آرایش
من مسافرت میرم اولش آرایش دارم سه ساعت بعد آرایش ماسیده رو صورتم قیافه ام ترسناک میشه بعد چجوری تو اتاق عمل با اون شرایط آرایش کرده میزن بعدش چجوری صورتشونو میشوزن
منم موقع زایمانم هیچی نزده بودم موهامم مشکی بعد اونجا طرف مژه و ناخنشم کاشته بود آرایش و رنگ مو که بماند😁 بعد تو اتاق آبجیم یه مداد داد گفت حداقل اینو بکش تو چشات گفتم تو اتاق عمل چیزی نگن؟😂 گفت خفه شو فقط اینو بکش به چشات🤦♀️ حرصی شده بود از سادگی من و ترگل ورگلی بقیه
والا قشنگ موهاشونو بافته بودن مژه گذاشته بودن کرم زده بودن رژ گونه و رژ لب داشتن...اصلا گریم کرده بودن... بهم که میریزه یکم آرایششون ولی باز خیلی فرق میکنه با کسی که اصلا آرایش نداره و صورتش بی روحه.... من که وسایل آرایشی همراهم بود مادرشوهرمینا میخواستن بیان ملاقات خواهرم یه دستی به صورتم کشید وگرنه خودم نمیتونستم چون سرم به دستم بود سم بهم وصل بود اصلا یه وضعی
مردم چ پولایی دارن خرج کنن
لطفا یه صلوات بفرستید برای حاجت رواییم 😔
