ما و خانواده شوهرم از هم دوریم
سال ب سال هم احوال همو نمیپرسیم
من هرچند وقت زنگ میزدم ولی اونا نه
منم کم کم دیگه زنگ نزدم
حالا برادر شوهرم کمر درد داشت رفته دکتر گفته باید عمل کنه
منم راستش زنگ نزدم احوالشو بپرسم
مادرشوهرم وجاریم ناراحت شدن
مادرشوهرم زنگ زده گله کرد ازم ک چرا زنگ نزدی
مگه بچه ای تو دیگه بزرگ شدی این رفتارا زشته برات
منم گفتم وقتی من تو شهر غریبم کسی سال ب سال حال منو نمیپرسه و اصلا از هم خبر نداریم
ب چ رویی زنگ بزنم احوال بپرسم
زنگ زدن من فقط باعث میشه اونا فک کنن فقط موقع ناخوش احوالی ومحض فضولی زنگ زدم
بعد دراومد گفت اشکال ندارع حالا تو زنگ بزن عذرخواهیم بکن ک دیر زنگ زدی
بنظرتون چیکارکنم ؟